کد مطلب:280081 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:465

در حضرت مهدی سنتها و شباهتهایی از پیغمبران است
(اثبات الهداة ج 3 ص 468):

عن محمد بن مسلم الثقفی الطحان قال: دخلت علی ابی جعفر (ع) و انا ارید ان اسأله عن القائم من آل محمد (ص) فقال لی مبتدیا: یا محمد بن مسلم ان فی القائم من آل محمد (ص) شبها من خمسة من الرسل یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) فاما شبهه بیونس فرجوعه من غیبته و هو شاب بعد كبر السن و اما شبهه من یوسف بن یعقوب فالغیبة من خاصته و عامته و اختفاؤه من اخوته و اشكال امره علی ابیه یعقوب (ع) مع قرب المسافة بینه و بین اهله و شیعته و اما شبهه من موسی (ع) فدوام خوفه و طول غیبته و خفاء ولادته و تعب شیعته من بعده و ما لقوا من الاذی والهوان، الی ان اذن الله تعالی فی ظهوره و نصره و ایده علی عدوه، و اما شبهه من عیسی فاختلاف من اختلف فیه حتی قالت طائفة منهم: ما ولد و قالت طائفة: مات، و قالت طائفة: قتل و صلب و اما شبهه من جده المصطفی فخروجه بالسیف و قتله اعداء الله و اعداء رسول الله (ص) و الجبارین و الطواغیت، و انه ینصر بالسیف و الرعب، و انه لا ترد له رایة. الحدیث.

بنقل از محمد بن مسلم ثقفی طحان گفت بخدمت حضرت امام باقر (ع) رسیدم و می خواستم درباره ی حضرت قائم (ع) سئوال كنم حضرت خود بدوا فرمود: ای



[ صفحه 474]



محمد بن مسلم همانا در قائم آل محمد (ص) شباهت از پنج رسول: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب (ع) و موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) باشد و اما شباهتش به یونس (ع) برگشتن او از غیبت در حال جوان بودن پس از بالا رفتن سن. و اما شباهتش به یوسف بن یعقوب (ع) غیبت كردن از نزدیكان خاص و عامش و پنهان شدن از برادران و مشكل شدن كار او بر پدرش یعقوب (ع) با اینكه مسافت و فاصله در میان او و كسان و نزدیكانش اندك بود و شباهتش به موسی (ع) از جهت ترس دائم و غیبت طولانی و پنهان بودن ولادتش و در رنج بودن پیروانش پس از او و اذیت و اهانتی كه از دشمن دیدند خدای تعالی اذن ظهور و یاری و پیروزی بر دشمن به او فرمود. و شباهتش به عیسی (ع) از جهتت اختلاف مردم در او كه پاره ای گفتند هنوز متولد نشده و جمعی گفتند مرده است و برخی معتقد شدند كشته و بدار كشیده شد و اما شباهتش به محمد (ص) جد برگزیده اش خروج او با شمشیر و كشتن دشمنان خدا و دشمنان پیغمبر خدا (ص) و قتل ستمگران و طاغوتها است و اینكه او بوسیله شمشیر و ایجاد ترس در دل دشمنان پیروز و منصور است و پرچم ظفرمندی او برنمی گردد. الحدیث.

(بحار ج 51 ص 42):

عن زید الكناسی قال: سمعت اباجعفر محمد بن علی الباقر (ع) یقول: ان صاحب هذا الامر شبه من یوسف من امة سوداء یصلح الله له امره فی لیلة (یرید بالشبه من یوسف (ع) الغیبة).

بنقل از زید كناسی گفت: از حضرت امام باقر محمد بن علی صلوات الله و سلامه علیهما شنیدم می فرمود: همانا صاحب الامر (ع) شباهت از یوسف (ع) دارد در كنیز سیاه چرده خدا امر او را در ظرف یكشب اصلاح فرماید. مقصود از شباهت داشتن حضرت به یوسف (ع) همان غیبت است.

(بحار ج 51 ص 146 و اثبات الهداة ج 3 ص 473):

عن ابی بصیر (ره) قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: ان سنن الانبیاء بما وقع علیهم من الغیبات جاریة فی القائم منا اهل البیت حذوالنعل بالنعل و القذة بالقذة، قال ابوبصیر فقلت له: یابن رسول الله و من القائم منكم اهل البیت؟ قال: یا ابا



[ صفحه 475]



بصیر هو الخامس من ولدابنی موسی ذلك ابن سیدة الاماء غیبة یرتاب فیها المبطلون، ثم یظهره الله عزوجل فیفتح علی یدیه مشارق الارض و مغاربها و ینزل روح الله عیسی بن مریم، فیصلی خلفه و تشرق الارض بنور ربها و لا یبقی فی الارض بقعة عبد فیها غیر الله الا عبد الله فیها، و یكون الدین كله لله و لو كره المشركون.

بنقل از ابی بصیر (ره) گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: همانا سنت های پیغمبران (ع) از قبیل غیبت هایی كه داشتند در قام ما اهل بیت (ع) مو به مو و گام به گام جاری می شود. ابوبصیر (ره) گفت: من عرض كردم: یابن رسول الله (ص) قائم شما اهل بیت (ع) كیست؟ فرمود: پنجمین فرزند از پسرم موسی (ع) آنكه فرزند سرور كنیزان است غیبتی دارد كه باطل اندیشان در مورد او به شك افتند سپس خدای عزوجل ظاهرش سازد و مشرقها و مغربهای زمین را با دست او بگشاید و روح الله عیسی بن مریم (ع) نزول كند و در نماز به او اقتداء نماید و زمین به نور پروردگارش درخشان شود مكانی كه درآن غیر خدا پرستش میشده باقی نماند جز آنكه خدا را در آنجا بپرستند و همه ی دین خاص خدا گردد و اگر چه مشركان نپسندند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 488):

عن الحسن بن محمد بن صالح البزاز قال: سمعت الحسن بن علی العسكری (ع) یقول: ان ابنی هو القائم من بعدی و هو الذی تجری فیه سنن الانبیاء (ع) بالتعمیر و الغیبة حتی تقسو قلوب لطول الأمد فلا یثبت علی القول به الامن كتب الله عزوجل فی قلبه الایمان و ایده بروح منه.

بنقل از حسن بن محمد بن صالح بزاز گفت: از حضرت امام حسن بن علی عسكری (ع) شنیدم می فرمود: همانا فرزندم قائم پس از من می باشد و او است كه سنتهایی از انبیاء (ع) از قبیل عمر طولانی و غیبت در او جاری می گردد و بخاطر طول مدت غیبت او دلها سخت شود و در اعتقاد به او ثابت نمی ماند مگر كسی كه خدای عزوجل در قلبش ایمان نوشته و بوسیله روح خود او را موید فرموده باشد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 619):

روی هشام بن محمد فی كتاب مصباح الانوار نقلا من مسند فاطمة للدار قطنی



[ صفحه 476]



باسناده عن النبی (ص) فی حدیث انه قال لفاطمة: منا مهدی هذه الامة الذی عیسی بن مریم یصلی خلفه، ثم ضرب یده علی منكب الحسین و قال: من هذا مهدی هذه الامة.

هشام بن محمد در كتاب مصباح الانوار بنقل از كتاب مسند فاطمه (ع) تألیف دار قطنی بسند او از حضرت رسول اكرم (ص) روایت كرده كه در ضمن حدیثی به حضرت فاطمه زهرا (ع) فرمود: از ما مهدی (ع) این امت است كه عیسی بن مریم (ع) در نماز به او اقتداء كند آنگاه حضرت دست مبارك بدوش امام حسین (ع) زد و فرمود: مهدی (ع) این امت از این (فرزندم) می باشد.

(اثبات الهداة ج 3 ص 619):

عن القرطبی فی كتاب التذكرة قال: روی ان جمیع ملوك الدنیا اربعة، مؤمنان و كافران فالمؤمنان: سلیمان بن داود و ذوالقرنین و الكافران نمرود و بخت نصر و سیملكها من هذه الامة خامس فهو المهدی.

قرطبی در كتاب تذكره گوید: روایت شده كه چهار پادشاه مالك سرتاسر دنیا شوند: دو مؤمن دو كافر. دو پادشاه مؤمن سلیمان بن داود و ذوالقرنین می باشند و دو پادشاه كافر نمرود و بخت نصر است و بزودی مالك سرتاسر زمین پنجمین كسی كه مهدی (ع) این امت است خواهد بود.

(بحار ج 51 ص 217):

عن سعید بن جبیر (ره) قال: سمعت سیدالعابدین علی بن الحسین یقول: فی القائم منا سنن الانبیاء (ع) سنة من آدم و سنة من نوح و سنة من ابراهیم و سنة من موسی و سنة من عیسی و سنة من ایوب و سنة من محمد (ص) فاما من آدم و من نوح فطول العمر و اما من ابراهیم فخفاء الولادة و اعتزال الناس و اما من موسی فالخوف و الغیبة و اما من عیسی فاختلاف الناس فیه و اما من ایوب فالفرج بعد البلوی و اما من محمد (ص) فالخروج بالسیف.

بنقل از سعید بن جبیر (ره) گفت: از حضرت سید العابدین امام علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما شنیدم می فرمود: در قائم ما تنهایی از سنتهایی از سنتهای انبیاء (ع) باشد سنتی از آدم (ع) و سنتی از نوح (ع) و سنتی از ابراهیم (ع) و



[ صفحه 477]



سنتی از موسی (ع) از عیسی (ع) و سنتی از ایوب (ع) و سنتی از محمد (ص). اما از آدم (ع) و نوح (ع) طول عمر است و از ابراهیم (ع) پنهان بودن ولادت و دور ماندن از مردم و از موسی (ع) ترس و غیبت و از عیسی (ع) اختلاف مردم درباره ی او و از ایوب (ع) فرج و گشایش پس از سختی و از محمد (ص) خروج كردن با شمشیر.

(بحار ج 51 ص 216):

عن زید الشحام، عن ابیعبدالله (ع) قال: ان صالحا (ع) غاب عن قومه زمانا و كان یوم غاب عنهم كهلا مبدح البطن، حسن الجسم، وافر اللحیة، خمیص البطن، خفیف العارضین مجتمعا ربعة من الرجال، فلما رجع الی قومه لم یعرفوه بصورته فرجع الیهم و هم علی ثلاث طبقات: طبقة جاحدة لا ترجع ابدا و اخری شاكة فیه و اخری علی یقین فبدا (ع) حیث رجع بطبقة الشكاك فقال لهم: انا صالح فكذبوه و شتموه و زجروه، و قالوا بری الله منك ان صالحا كان فی غیر صورتك، قال: فأتی الجحاد فلم یسمعوا منه القول و نفروا منه اشد النفور ثم انطلق الی الطبقة الثالثة و هم اهل الیقین فقال لهم: انا صالح فقالوا: اخبرنا خبرا لانشك فیه معه انك صالح فانا لا نمتری ان الله تبارك و تعالی الحالق ینقل و یحول فی ای الصور شاء و قد اخبرنا و تدارسنا فیما بیننا بعلامات القائم اذا جاء، و انما صح عندنا اذا أتی الخبر من السماء فقال لهم صالح: انا صالح. انا صالح الذی اتیتكم بالناقة فقالوا صدقت و هی التی نتدارس فما علاماتها فقال: لها شرب و لكم شرب یوم معلوم قالوا: امنا بالله و بما جئتنا به فعند ذلك قال الله تبارك و تعالی: «ان صالحان مرسل من ربه» قال اهل الیقین «انا بما ارسل به مؤمنون و قال الذین استكبروا و هم الشكاك و الجحاد انا بالذی امنتم به كافرون» قلت: هل كان فیهم ذلك الیوم عالم؟ قال: الله تعالی اعدل من ان یترك الارض بغیر عالم یدل علی الله تبارك و تعالی و لقد مكث القوم بعد خروج صالح سبعة ایام علی فترة لا یعرفون اماما غیر انهم علی ما فی ایدیهم من دین الله عزوجل كلمتهم واحدة فلما ظهر صالح (ع) اجتمعوا علیه، و انما مثل (علی و) و القائم مثل صالح (ع)».

بنقل از زید شحام (ره) از حضرت امام صادق (ع) فرمود: همانا صالح پیغمبر (ع) زمانی از قوم خود غائب شد و روزی كه از آنها غائب گردید مردی بود در سن كهولت



[ صفحه 478]



دارای شكم فراخ و بدون خوب و ریش و محاسن فراوان و شكم تهی از غذاء و گونه های لاغر و میان بالا بود. چون برگشت قومش او را بصورت اولی وی نشناختند. و مردم چون او را دیدند سه دسته شدند. یك دسته كه منكرش شدند و از انكار خود برنگشتند و دسته ای در او بشك و تردید بودند و دسته ی دیگر یقین در او داشتند. صالح (ع) آغاز از دسته ی شكاك كرد و فرمود: من صالح می باشم آنها تكذیبش كردند و ناسزایش گفتند و او را زجر دادند و گفتند خدا از تو بیزار باد همانا صالح (ع) در غیر این صورت و قیافه بود. صالح (ع) بنزد منكران آمد از او نشنیدند و از او بسختی نفرت كردند سپس بسوی اهل یقین رفت و به آنان گفت: من صالح (ع) هستم گفتم: بما خبری ده كه درباره ی تو شك نكنیم كه تو صالح می باشی زیرا ما تردید نداریم كه خدای تبارك و تعالی آفریدگار است نقل و تحویل می دهد در هر صورتی كه بخواهد. به ما خبر رسیده و با یكدیگر گفتگو داریم درباره ی نشانه های قائم (ع) هنگامی كه بیاید و چون خبری از آسمان بما برسد ما آنرا صحیص می دانیم. صالح (ع) به آنان فرمود: من صالح می باشم. من صالح (ع) می باشم كه برای شما ناقه آوردم گفتند: راست گفتی: ناقه همان چیزی است كه ما در آن بحث و مذاكره می كردیم علامتش چیست؟ فرمود: «برای ناقه روزی آشامیدنی آب و برای شما هم روزی جهة نوشیدن معلوم است» آنان گفتند: ما ایمان داریم بخدا و بدانچه تو آورده ای در این هنگام خدای تبارك و تعالی فرماید: «همانا صالح (ع) رسول از پروردگار خود می باشد» اهل یقین گفتند: ما بدانچه او آورده و فرستاده شده ایمان داریم و مستكبران كه همان افراد شكاك و منكر بودند گفتند: ما بدانچه شما ایمان آورده اید كافریم. زید گفت: من عرض كردم: آیا در آن روز عالمی در میانشان بود؟ امام (ع) فرمود: خدای تعالی عادلتر از آنست كه زمین را بدون عالمی كه خلق را بسوی خدای تبارك و تعالی رهبری كند رها سازد. مردم پس از بیرون رفتن صالح (ع) هفت روز كه روزهای فترت بود گذراندند و امامی نمی شناختند جز آنچه از دین خدای عزوجل كه در دسترس داشتند یك سخن بدان عمل می كردند چون صالح (ع) ظهور كرد بر او گرد آمدند و همانا مثل علی (ع) و قائم (ع) مثل صالح (ع) است.



[ صفحه 479]



(یوم الخلاص ص 322):

و سئل الامام الصادق (ع): متی فرج شیعتكم؟ فقال اذا خرج صاحب هذا الامر من المدینة الی مكة بتراث رسول الله (ص) فقال السائل ما تراث رسول الله؟ قال سیف رسول الله و درعه و عمامته و برده و قضیبه و رایته و لامته و سرجه حتی ینزل مكة فیخرج السیف من غمده و یلبس الدرع و البردة و العمامة و ینشر الرایة و یتناول القضیب بیده و یستأذن الله عزوجل فی ظهوره و هذا التراث النبوی الشریف یتوارثه الائمة واحدا بعد واحد.

و از امام صادق (ع) پرسیده شد فرج شیعه چه وقتی است فرمود: زمانی كه صاحب الامر از مدینه به مكه با میراث پیامبر (ص) خروج كند سائل پرسید میراث پیامبر (ص) چه چیز است فرمود: شمشیر و زره و عمامه و عبای پشمی و چوبدستی و پرچم و زین و ركاب پیامبر (ص) است به مكه آید و شمشیر از غلاف بركشد و زره می پوشد و بر دو عمامه بر تن كند و پرچم برافرازد و چوب دستی را بدست گیرد و از خداوند اجازه برای ظهور گیرد و این است میراث نبی اكرم (ص) كه ائمه اطهار یكی پس از دیگری آن را از رسول خدا (ص) به ارث در اختیار دارند.

(بحار ج 51 ص 216):

عن عبدالله بن سنان، عن ابی عبدالله (ع) قال: سمعته یقول: فی القائم سنة من موسی بن عمران (ع) فقلت: و ما سنة موسی بن عمران؟ قال: خفاء مولده و غیبته عن قومه، فقلت: و كم غاب موسی عن اهله و قومه؟ قال: ثمانی و عشرین سنة.

بنقل از عبدالله بن سنان گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: در قائم (ع) سنتی از موسی بن عمران (ع) موجود باشد عرض كردم: سنت موسی بن عمران (ع) چیست؟ فرمود: پنهان بودن ولادت و غیبتش از مردم عرض كردم: چقدر موسی (ع) از كسان و قومش غیبت داشت و فرمود: بیست و هشت سال.

(بحار ج 51 ص 218):

عن ابی بصیر (ره) قال: سمعت اباجعفر (ع) یقول: فی صاحب الامر سنة من موسی و سنة من عیسی وسنة من یوسف و سنة من محمد (ص) فاما من موسی فخائف یترقب، و اما من عیسی فیقال فیه ما قیل فی عیسی، و اما من یوسف



[ صفحه 480]



فالسجن و التقیة، و اما من محمد (ص) فالقیام بسیرته و تبیین اثاره ثم یضع سیفه علی عاتقه ثمانیة اشهر و لا یزال یقتل اعداء الله حتی یرضی الله قلت: و كیف یعلم ان الله عزوجل قد رضی قال: یلقی الله عزوجل فی قلبه الرحمة.

بنقل از ابی بصیر (ره) گفت: از حضرت امام باقر (ع) شنیدم می فرمود: در صاحب الامر (ع) و سنتی از یونس (ع) و سنتی از محمد (ص) است اما از موسی (ع) خوف و ترس و از عیسی (ع) آنچه در حق وی گفتند در حق مهدی (ع) نیز گویند و از یوسف (ع) زندان و تقیه و از محمد (ص) قیامت بسیرت آن حضرت و تبیین و توضیح آثارش سپس شمشیر خود را هشت ماه بردوش نهد و پیوسته دشمنان خدا را بكشد تا خدا را بكشد تا خدا راضی شود. عرض كردم: چگونه خواهد دانست كه خدای عزوجل راضی شده؟ فرمود: خدای عزوجل رحمت را در قلبش می افكند.

(بحار ج 51 ص 138):

عن عبدالله بن عطا قال: قلت لابی جعفر (ع): ان شیعتك بالعراق كثیر و الله ما فی بیتك مثلك فكیف لا تخرج؟ فقال: یا عبدالله بن عطا قد اخذت تفرش اذنیك للنوكی لا والله ما انا بصاحبكم قلت؟ فمن صاحبنا؟ فقال: انظروا من غیب عن الناس ولادته، فذلك صاحبكم انه لیس منا احد یشار الیه بالاصابع و یمضع بالالسن الا مات غیظا او حتف انفه.

بنقل از عبدالله بن عطا گفت: به امام باقر (ع) عرض كردم شیعیان شما در عراق بسیارند. بخدا قسم در خانواده شما مانند تو وجود ندارد پس چرا خروج نمی كنی؟ فرمود: ای عبدالله بن عطا تو گوشت را برای شنیدن حرفهای مردم نادان آماده كرده ای بخدا قسم من آنكس كه می خواهید نیستم. عرض كردم: پس آنكس كه خواهد بود؟ فرمود: نظر كنید به كسی كه ولادتش بر مردم پنهان باشد و او مطلوب و صاحب شما است زیرا كسی از ما نیست كه مردم با انگشت به او اشاره كنند یا زبانزد مردم باشد جز آنكه كشته شود یا به مرگ طبیعی بمیرد.

(بحار ج 52 ص 90، بحار ج 51 ص 142):

عن حنان سدیر عن ابیه عن ابیعبدلله (ع) قال: ان للقائم منا غیبة یطول امدها فقلت له: و لم ذاك یابن رسول الله؟ قال ان الله عزوجل ابی الا ان یجری فیه سنن



[ صفحه 481]



الأنبیاء (ع) فی غیباتهم و انه لا بد له یا سدیر من استیفاء مدد غیباتهم قال الله عزوجل: «لتركبن طبقا عن طبق» ای سننا علی سنن من كان قبلكم.

بنقل از حنان بن سدیر از پدرش از امام صادق (ع) فرمود: همانا برای قائم ما (ع) غیبت طولانی باشد عرض كردم: یابن رسول الله (ص) چرا؟ فرمود: همانا خدای عزوجل امتناع دارد جز آنكه سنت های انبیاء (ع) را در او جاری فرماید در غیبتهائی كه داشته اند و آنكه ای سدیر قائم (ع) ناگزیر است كه مدت غیبت های آنان را تمام كند كه خدای عزوجل فرماید: «البته طبقه به طبقه - سنت پی سنت از گذشتگان خود را تحمل می كنید».



[ صفحه 482]